سیل عجیب سال 967 ق در چشمه سبز و گلمکان
{"و هم در این سال آب چشمه سبز که دریاچه عظیمی بود و گمان مردم این بود که هرگاه آب بدررو پیدا کند اکثر بلوکات مشهد مقدس و ولایات خراسان خراب خواهد شد اتفاقا در محلی که قمر در برج جوزا بود آب چشمه سبز رهایی یافته هر چه پیش آن واقع شده از بیخ کنده تا به رودخانه توس رسید و از آن جا به رودخانه مرو منتهی شد و زور آب به مثابه ای بود که درختان بلوکات مشهد مقدس را که چهارصد ساله و پانصد ساله بود به طریقی که موی از ماست کسی بکشد از بیخ کند و خرابی بسیار به مزروعات و باغات رسانیده مردم بسیار از صحرانشینان و مردم الوسات که بر عبور آن واقع شده بودند هلاک گردانید و بعد از آن که مردم بلوکات از ولایت به شهر تردد می نمودند بر عبور آن سیل گاه ظروف طلا و نقره بیشتری یافتند و ظروف یافته را خرج کرده در عوض متاع هند خریده در مدت دو ماه به قریه مذکوره آمده .چون آن جمعیت و اسباب زیاده از وسع حال و فایده تجارت و سفر ایشان بود کدخدایان بلوک در مقام تحقیق برآمده ظاهر شد که از چشمه بیرون آمده و مردم قهپایه و صحرانشینان بسیار نفایس یافته اند.
این خبر را به سمع نواب جهانبانی ابوالفتح سلطان ابراهیم میرزا رسانیدند .میرزا با امرا و نقبا و سایر اعیان به جانب چشمه مذکور در حرکت درآمده به دو روز به آن جا که از شهر مشهد مقدس تا بدان مکان دوازده فرسخ مسافت بود شکارکنان تشریف بردند و به درون آن موضع که آب درو به مرور ایام و شهور و اعوام مجتمع گشته بود درآمده از هر جانب که زمین را شکافتند اقسام طلاآلات و نقره آلات از صور جانوران و سایر ظروف و اوانی ظاهر شد که دو روز نواب جهانبانی در آن حوالی به سر بردند قرب شصت هفتاد ظرف نقره و مقداری طلای احمر خالص جمع آمد آن ها را برداشته به مشهد مقدس آوردند و حقیقت عرضه داشت نموده با اشیا مذکوره به درگاه گیتی پناه نزد شاه جم جاه فرستادند و کس به جهت حفظ آن موضع تعیین نمودند .چون شاه عالم پناه برین معنی آگاه شدند داروغه و ضابطی و مشرفی به دستور کان فیروزه که در جوار آن قریب به بلده نیشابور واقع است فرستادند و الحال از آن چشمه اندک آبی از وسط حقیقی آن دره جاری می شود .
حقیقت آن که از بعضی کهنسالان که از سلف بدیشان رسیده بود معلوم شد این است که در آن میانه دو کوه که آب جمع شده بود دریاچه عظیمی به هم رسیده بود و از هیچ جانب راه بدررو نداشت و مرتبه مرتبه در تزاید و تضاعف می شد و قبل از زمان اسلام که کفار در این بلاد و ولایات بودند این آب را می پرستیدند.و هر که از ذکور و اناث هر چه میسر می شد بر سبیل نذر در آن آب می انداختند و به مرور اعوام نفایس بسیار در آن گل آب جمع شده بود .چون آن آب راه بدررو یافت اکثر نفایس همراه آب به در رفته در رودخانه و صحراها ناپدید شد و قلیلی از آن در ته گل مانده بود که آن نیز به مرور مردم بلوکات نهانی به در آوردند." ( خلاصه التواریخ تالیف قاضی احمد بن شرف الدین الحسین الحسینی القمی)
در این دوران سلطنت ایران با شاه طهماسب صفوی و حکومت خراسان و مشهد ،به عهده ابراهیم میرزا ، برادر شاه طهماسب صفوی بوده است .{در یک فرمان انتصاب در سال 964 ق شاهزاده ابراهیم میرزا به سمت حاکم مشهد و ناظر آستان قدس منصوب می شود .او از سال 963 تا 974 ق در مشهد اقامت داشت .}( از کتاب تاریخ مشهد )