تاریخ نواحی اطراف گلمکان (سال های 60 تا 200 ق)
خراسان بعد ازسقوط امپراطوری ساسانی، به دست کشورگشایان وفاتحان مسلمان عرب بهتدریج طی نبرد های سخت وطولانی تحت سیطره قرار گرفت. لشکرکشی وجنگ اعراب بهصورت پیوسته تا کمتر از دو قرن در ولایات ومناطق مختلف خراسان ادامه یافت. چون ازیکطرف براثر مقاومت وانقیاد ناپذیری مردم خراسان از دین اسلام وحاکمیت اعراب مسلمان، پیشرفت آنها در تسخیر خراسان زمین بهکندی صورت میگرفت و از سوی دیگر مخالفت وشورش دربرابرحاکمان جدید از سوی مردم به وقفه ها از سرگرفته میشد.
اعراب تلاش کردند تا با جابجایی واسکان هزاران نفرازلشکریان و خانواده هایشان درمناطق مختلف خراسان از مخالفت وقیام مردم جلوگیری کنند وزمینه را برای باور وپذیرش مردم به دین اسلام مساعدتر بدارند. این راهکار درجلب وجذب مردم خراسان بدین جدید (اسلام) مؤثر وثمر بخش بود. هرچند جنگها ومقاومت هایی پراکنده ادامه مییافت اما در جریان کمتر از دو قرن اسلام به سراسر خراسان نفوذ کرد. مردم به دین جدید درآمدند ویک نوع اختلاط وامتزاج فرهنگی میان آنها وفاتحان غالب به وجود آمد.
کمکم چنان اسلام در زبان، خط، فرهنگ و تمدن ایران و خراسان نفوذ کرد که هیچ یک از فاتحان قرون گذشته چنین نفوذ عظیمی را در این تمدن کهن از خود به جا نگذاشته بودند. ایرانیان حتی بیشتر از اعراب درتمدن اسلامی وپیشرفت علوم ومعارف اسلامی نقش ایفا کردند. آن گونه که میر غلام محمد غبارمؤرخ افغانی به نقل از امین احمد نویسنده ومحقق مصری می نویسد:
«خراسان دردوره اسلام ازطرف عرب به جنگ وصلح فتح شده وباردیگر استعداد وقابلیت طبیعی ودرایت خراسانی در امورسیاست وعلوم وفنون ظاهر شد، وخراسان نسبت به سایر ممالک اسلامی، بیشتر علما وامرای نامدار پرورش داد.»
انگیزه های اصلی نهضت آزادیخواهانه از یک طرف به روحیه ی استقلال طلبانه ی خراسانیان مربوط می شد ازجانب دیگر عملکرد تبعیضگرایانه، ظالمانه وغیر عادلانه حکام عرب درسرزمین خراسان مسبب تحریک وتحریص این روحیه می گردید. در دوره خلافت عبدالملک مروان (86-65 ق) بنی تمیم قلعه توس را اشغال کردند و تا سال 125 ق آنجا را در تصرف داشتند.
نخستین درفش استقلال طلبانه را علیه اموی ها ابومسلم خراسانی برافراشت. اودرمرو با گرد آوری یک صد هزار نیرو ازولایات مختلف خراسان پایان خلافت یا حاکمیت خاندان اموی وآغاز خلافت خاندان عباسی را اعلان کرد وخودرا شهنشاه خراسان خواند. اوقلمرو خراسان را از تسلط حاکمان اموی تصفیه نمود وسایر مناطق وسرزمین های اسلامی را به نفع حاکمیت جدید خاندان عباسی از سلطه ی اموی ها کاملاً خارج ساخت.
تمامي سرزمين خراسان، از جمله ناحيه چناران در روزگار خلفای راشدين گشوده شده و پس از آن، امويان و عباسيان بر آن حكومت كرده اند. در سال 129 ق با آغاز جنبش ضد اموی عباسیان خراسان توسط سردار ابومسلم خراسانی، یعنی قحطبه فتح شد و حُمَید بن قحطبه فرزند او در توس مستقر شد و کاخی مجلل در دهکده سناباد در مجاورت نوغان برافراشت. (هسته اولیه مشهد و حرم کنونی امام رضا (ع))
در سال 130 ق با شکست والی اموی خراسان یعنی نصر بن سیّار و کشته شدن آخرین خلیفه اموی، مروان دوم، ابومسلم، والی خراسان شد. ابومسلم به حاکمیت خاندان اموی نقطه پایان گذاشت؛ اما بعداً در 137 ق از سوی منصور خلیفه عباسی به صورت ناجوانمردانه با خدعه ونیرنگ به قتل رسید و در کفن رسوایی و بدنامی به خاک سپرده شد.
بعد از قتل ابومسلم قیام های متعددی علیه تسلط حاکمان عباسی درخراسان به وقوع پیوست. قیام "سندباد درهرات ونیشابور از مشهورترین قیامهایی بود که از سوی زمامداران عباسی سرکوب گردید.
در سال 180 ق علی بن عیسی بن ماهان به مرو آمده و ده سال والی خراسان بود و در دوران او وهیب بن عبدالله مدتی توس و نیشابور را با شورش خود در دست گرفت. علی بن عیسی دست جور بر مردم گشود تا جایی که مردم مرو و طوس و نیشابور و دیگر ولایات خراسان، نامه ها نوشته به نزد هارون شکایت بردند ولی او وقعی ننهاد و علی بن عیسی به جهت خوش آمد هارون مال بسیار از مردم خراسان گرفته و به نزد هارون فرستاد. به گاه عرضه آن ثروت بی حساب هارون، فرزند خالد برمکی را گفت این مال ها هنگام ولایت فرزندت فضل در خراسان به کجا بود؟ او به کنایه گفت: در خانه صاحبان آنها بود!
در سال 182 ق هارون الرشید از مردم جهت ولیعهدی امین و سپس مأمون بیعت گرفت و خراسان و نواحی آن را تا همدان به مأمون سپرد.
در سال 189 ق، آن زمان که علی بن عیسی والی خراسان بود، فتنه و آشوب تا آن اندازه در خراسان بالا گرفت که هارون الرشید خود برای سرکوب شورش، رهسپار ولایات شرقی شد؛ اما علی بن عیسی، فرصت طلبانه و با هدایای بسیار، در ری نزد او آمد و هارون او را در حکمرانی خراسان پایدار داشت. ولی با سپری شدن یک سال، شورش از حد گذشت و هارون وی را برکنار نمود.
در سال 193 ق با توجه به ناآرامی های خراسان و ظلم وتعدی علی بن عیسی بن ماهان، هارون الرشید برای رفع فتنه به خراسان آمد و به سمت توس حرکت کرد. وی در اثر بیماری در آن جا در گذشت و در کاخ حُمَید بن قحطبه در سناباد مدفون شد.
در دوران حکومت هارون عباسی، حمید بن قحطبه طائی والی خراسان بود که کاخی در باغی واقع در ۱٫۵ کیلومتری سناباد داشت. باغ وسیع و کاخ با شکوهی مشتمل بر تالارهای وسیع و گنبدی که قناتی از آن عبور می نمود. در سال 193 ه.ق وقتی هارون به نوغان رسید مریض و سپس فوت نمود وی وصیت نموده بود پس از مرگ او را در باغ مجاور محل اقامتش دفن نمایند. او همان جا مرد و در تالار بزرگ کاخی که در آن باغ قرار داشت، به خاک سپرده شد. (مجموعه حرم کنونی امام رضا (ع))
مامون جانشین هارون پس از گذشت چند سالی از خلافتش براي جلب حمايت شيعيان و رسيدن به حكومتي ديرپا، با فراخواني و اجبار امام رضا(ع) به پذيرش ولايتعهدي، امام(ع) را در دهم شوال سال 201 از مدينه به مرو آورد. سياستمدارانه دستور داد تا با نام مبارك امام(ع) خطبه بخوانند و سكه بزنند. يك سال و نيم بعد و پس از سپري شدن ماههايي پر از حادثه، مأمون امام را همراه خود كرد و مرو را به قصد بغداد پشت سر گذاشت. مأمون ابتدا در سرخس وزير زيرك خود فضل بن سهل را كشت. آنگاه به توس رسيد.
در سال 203 ق مامون به قصد بغداد از مرو به توس رفت و امام رضا (ع) را در طوس به شهادت رساند. پیکر مطهر آن امام همام را در آب قنات سناباد غسل دادند و در باغ حمید بن قحطبه روستای سناباد مدفون ساختند. از آن پس آن نقطه «مشهد الرضا» به معنی «محل شهادت رضا» و به اختصار مشهد نام گرفت. زائران و شیعیان حضرت گرد تا گرد مرقدش سكنا گزيدند و هسته اوليه شهر مشهد تشكيل شد.
بدین ترتیب سناباد که تا آن زمان دهکده ای بیش نبود به دلیل وجود مضجع شریف حضرت رضا (ع) مورد توجه قرار گرفت و رو به آبادانی گذاشت و گسترش یافت. در حدود نیمه قرن سوم هجری علاقه مندان آل علی و مجاوران حرم مطهر به تدریج خانه هایی در اطراف حرم ساختند.
از اولين كساني كه گام برداشت بر مشهدالرضا (ع)، ابومنصور محمدبن عبدالرزاق توسي، حاكم توس و مشهور به كنارنگ بود.
در نوجواني فردوسي اولين شاهنامه منثور به دستور او در شهر طابران تدوين شد. فردوسي در ديباچه شاهنامه از اين ايرانينژاد با احترام زياد ياد كرده است:
يكي پهلوان بود دهقان نژاد
دلير و بزرگ و خردمند و راد
شيخ صدوق از قول امير ابومنصور نوشته است:
من در جواني اعتقادي به حرم و مشهد حضرت رضا عليهالسلام نداشتم و گاه مزاحم زائران آن حرم ميشدم تا اينكه روزي به هنگام شكار، آهويي دنبال كردم و آن حيوان به ديوار حرم پناه برد. يوزي كه در پي آهو دوانده بودم چون به كنار ديوار رسيد از تعقيب آهو باز ايستاد تا اينكه حيوانك به درون روضه حضرت رفت اما چون به درون حرم رفتم اثري از آن نيافتم. از آن روز با خداي خود عهد بستم كه زائران حضرت رضا عليهالسلام را نيازارم و به آباداني حرمش بپردازم. پس از آن هرگاه مشكلي برايم پيش ميآمد به زيارت حرم حضرت ميشتافتم و حاجت خويش را از او ميخواستم.
به این ترتیب هسته اولیه شهر مقدس مشهد از کاخ حمید بن قحطبه والی خراسان که ابتدا هارون الرشید و سپس امام رضا (ع) در آن مدفون گردیدند، به وجود آمد.
منابع:
تاریخ نیشابور، موید ثابتی.
نیشابور شهر فیروزه، فریدون گرایلی.
تاریخ و فرهنگ و تمدن ایران از ظهور اسلام تا پایان سامانیان، عباس قدیانی.
تاریخ گردیزی، ابوسعید عبدالحی بن ضحاک ابن محمود گردیزی.
کلیات جغرافیای طبیعی و تاریخی ایران، عزیزا... بیات.
شناخت استان خراسان، ایرج افشار سیستانی.
تاریخ مشهد، قصابیان.